loading...
امروز با من باش
zahra talaeian بازدید : 41 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

در این مطلب می ‌خواهیم از خِساس و خسائس حرف بزنیم. شاید این واژه‌ ها به نظرتان نا آشنا بیاید. خِساس به معنای مردان خسیس است و خسائس به معنای زنان خسیس است. " اسکروچ" قهرمان داستان "آواز کریسمس" اثر چارلز دیکنز را هم که لابد یادتان هست

zahra talaeian بازدید : 7 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی و خصومت ، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم. مطالب زیادی در باره ی نحوه ی کنار آمدن با اضطراب و افسردگی نوشته شده است. اما در باره ی کنار آمدن با خشم مطالب کمی نوشته شده است، زیرا ما غالباً خشم را چیزی می دانیم که قادر به کنترل آن نیستیم یا نباید آن‌را کنترل کنیم.خشم اگر به درستی مهار نشود ممکن است تبدیل به هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند ممکن است به مشکلات فیزیکی مانند تنش مفرط منجر شود. از طرف دیگر ، اگر بروز داده شود ، غالباً کار را بدتر می کند ، شواهد کمی وجود دارد دال بر این که بروز دادن خشم روش خوبی برای کم توان کردن انرژی آن است. بسیاری از افرادی که خشم خود را بروز می دهند ، از دست دادن کنترل و شرمساری را تجربه می کنند.

اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم.

حالا برای کنترل خشم چند پیشنهاد ارائه می شود:

- به دنبال توضیح دیگری بگردید.

وقتی که کسی از ما انتقاد می کند یا به گونه ای عمل می کند که به هنجارها یا انتظارات ما بی حرمتی می شود ، این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد. یک روز که رانندگی می کردم، ماشینی از چراغ قرمز عبور کرد و مرا مجبور ساخت که با کوبیدن پایم روی پدال فوری ترمز کنم. در این تصادف جلو ماشین من آسیب دید. مایه تعجب نیست که من خشمگین شوم. اما وقتی راننده عذرخواهی کرد و توضیح داد که تازه از بیماری سرطان همسرش اطلاع پیدا کرده ، خشم من سریعا فروکش کرد.

 

2- حواس خود را به چیز دیگر معطوف کنید.

یکی از بهترین راه ها برای کاهش خشم اشتغال به برخی فعالیت ها ی جذاب است. برخی از افراد کارهای ورزشی انجام می دهند ، برخی دیگر مطالعه می کنند یا تلویزیون تماشا می کنند و برخی به سرگرمی های مورد علاقه ی خود می پردازند.

 

3- شوخی و مزاح کنید.

شوخی طریقی است برای بازسازی موقعیتی برای یافتن ناهمخوانی یا امر محال در آن.

شوخی کردن خشم را کاهش می دهد ، زیرا شوخی با خشم مغایرت دارد. یاد گرفتن اینکه به واکنش های مان بخندیم نه تنها به ما کمک می کند که خشم خود را کاهش دهیم. بلکه به ما کمک می کند با دیگران ارتباط بر قرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به نامناسب بودن واکنش های مان آگاهیم.

هرگاه به آنچه موجب خشم شما می شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت هایی برنامه ریزی کنید.
4- ببینید چه چیز خشم شما را برمی انگیزاند.

خاطرات مربوط به خشم خود را یاد داشت کنید ، به این وسیله می توانید بفهمید که چه موقعیت هایی شما را خشمگین می کند. برای مثال، انتقاد موجب خشمگین شدن برخی از افراد می شود.

و رفتار های خاصی عده دیگری از افراد را خشمگین می کند. هرگاه به آنچه موجب خشم شما می شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت هایی برنامه ریزی کنید.


5- با خودتان گفت وگو کنید.

بسیاری از مردم با خودشان گفت وگو می کنند. گفت وگو با خود موجب کاهش خشم در بعضی از افراد می شود ، ولی در برخی دیگر از افراد موجب افزایش یا پایداری خشم می شود. بعداز طلاق، زوجین ممکن است سال ها نسبت به یکدیگر خشمگین باشند. آنها ممکن است بر سر هر چیزی دعوا داشته باشند ، مثلاً یکی از طرفین رفتاری داشته و طرف دیگر هنوز به دنبال این است که از او عذرخواهی شود زیرا استحقاق آن را دارد.

 

6- بپذیرد که زندگی همیشه منصفانه نیست.

تا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست ، نسبت به همه چیز و همه کس خشمگین می شویم. با برخورد بی ادبانه ای روبه رو شده ایم، به یک میهمانی دعوت نشده ایم یا لاستیک ماشین مان صاف است. اینکه خشمگین بشویم یا نشویم می تواند یک تصمیم باشد که می توانیم آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیریم، ما می توانیم به اینکه گاهی جهان غیرمنصفانه است ، خو بگیریم.

بیشتر ما علاقه به سازش نداریم ، اما وقتی یاد بگیریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله ای براداشتن یک زندگی ساده تر، ارزش قایل شویم.

7- یاد بگیرید که مذاکره کنید.

خشم معمولا با تعارض همراه است. یکی ازراه های کاهش خشم شرکت در گفت و گو است. گفت و گو ما را قادرمی سازد تا از نظریات طرف مقابل در مورد موقعیت آگاه شویم. گفت و گو شرایطی برای مذاکره و یافتن راه حل یا سازش فراهم می کند.

بیشتر ما علاقه به سازش نداریم ، اما وقتی یاد بگیریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله ای برای داشتن یک زندگی ساده تر، ارزش قایل شویم.

 

zahra talaeian بازدید : 14 پنجشنبه 05 دی 1392 نظرات (0)

انسان به ‌طورفطری خداجوست و به دنبال قدرتی بی‌نهایتی است که همه امور در دست اوست . خالق جهانی زیبا و با عظمت . راه خداجوئی و شناخت خدا به کودک از درون خانواده شکل می‌گیرد . ما در این جا به چگونگی آموزش مفهوم خدا به کودک در مراحل قبل از دبستان می‌پردازیم.

در حدود سه- چهار سالگی بچه‌ها نام خداوند را یاد می‌گیرند و اگر رفتار خانواده افراد مذهبی داشته باشند ، کودک مذهب و رفتار مذهبی را می‌آموزد. کودک در ابتدا به دنبال قوی‌ترین فرد است و چون از نوازدی مادر نیازهایش را رفع نموده می‌پندارد مادر محکمترین تکیه‌گاه است ؛ ولی به زودی می‌فهمد مادر از خیلی چیزها می‌ترسد و چون پدر از آنها نمی‌ترسد پدر را تکیه‌گاه و قوی‌ترین آدم می‌یابد ولی پدر هم از بعضی چیزها می‌ترسد در این زمان است که از ما می‌پرسد کی قوی‌ترین است؟ به او می‌گوییم: «خدا» . این خدا کجاست؟ به او می‌گوییم بزرگتر که شدی برایت می‌گویم چون کودک سه- چهار ساله در مرحله تفکر ابتدائی است فقط آنچه را می‌بیند قبول دارد نمی‌توان به او گفت: خدا نادیدنی است و همه جا هست.

کودک 6 ساله : عاشق خدا

به تدریج که بزرگتر شد خدا را به او چنان معرفی می‌کنیم که بچّه‌ها از او خوششان آید از لطف و کرم خدا، مهربانی و قدرت خدا و زیبا دوستی او می‌گوییم . درباره بهشتی که به نیکوکاران وعده داده سخن می‌گوییم در این سال‌ها هرگز از قهرخدا و جهنم گناهکاران چیزی نگویید.

کودک 6 ساله به موضوعات مذهبی علاقمند می‌شود . عاشق دعا، نماز و نیایش می‌شود . دوست دارد برای او داستان‌هایی درباره خداوند بگوئید . دوست دارد درباره پیامبران و امامان حرف بزنید و از آنها برایشان داستان‌هایی تعریف کنید.

کودک 7 ساله : اثبات وجود خدا

امّا بعد نوبت به کنجکاوی می‌رسد 7. ساله‌ها از خداوند می‌پرسند و در مقایسه با 6 ساله‌ها بیشتر خواهان اثبات وجود خدا می‌شوند . کودک 7 ساله بر خلاف یکسال قبل سوالاتی را در مورد دیدن خدا، شکل خدا و غیره می‌پرسد . سوالات آنها نباید به حساب سرکشی یا تمایلات ضد مذهبی قلمداد شود ، بر عکس سوالات آنها بیشتر نشانه علاقه آنها به موضوع است.

به کودکان می‌گوییم همه موجودات در مورد خدا و خالق خویش فکر می‌کنند هر موجودی تصور می‌کند خدا شکل اوست و ما هم که انسانیم فکر می‌کنیم شاید خدا مثل ما دو دست و پا و به صورت ما باشد ولی نه تصور آنها و نه فکر ما درست است . برای همین هیچ‌کس نمی‌داند خدا چه شکلی است . اگر خدا موجودی بود که شکلی داشت و می‌شد او را دید ، همه جا نبود . اگر پیش ما بود دیگر پیش پدرت و یا بقیه‌ی مردم که جاهاهای دور هستند نبود و می‌دانیم که خدا همه جا هست برای همین خدا دیده نمی‌شود.

در مورد مسائل مذهبی هرگز اعمال فشار نکنید . دیکتاتوری و زور پاسخ معکوس می‌دهد بچه‌ها اگر نمازشان را می‌خوانند آنها را تشویق کنید . سعی کنید از دین و مسائل دینی جز خاطرات خوش در ذهنشان چیزی باقی نماند . زمانی که از کودکی به فرزندان خود درک درستی از خدا بیاموزیم ، در زندگی هرگز احساس تنهائی نمی‌کند چون به یقین می‌دانند خدا حامی آنهاست و در سخت‌ترین لحظات با آنهاست.

بی‌اعتقادی به خدا احساس تنهائی بوجود می‌آورد که خود سرچشمه اختلالات روانپزشکی است.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 104
  • بازدید کلی : 491